دل و قلم

متن مرتبط با «خوارزمی چه اختراعاتی کرده است» در سایت دل و قلم نوشته شده است

روزی که نیچه گریست :

  • اینجا کجاست ؟

  • سالهاست :

  • چه بنویسم ؟

  • معرفی داستان

  • چه کسی ؟

  • می سوزد همه آرزوهای فردا در هیمه های خشک امروز سرما نشسته است بر دل مادر نمی بافد برای فرزند ، بلوز چرا فریاد نشسته بر گلو ؟ آه ، خانه کرده در عمق حنجره ؟ برای رقص در زیر باران چرا گشوده نمی شود پنجر, ...ادامه مطلب

  • چه کسی (2)

  • چه کسی می بیند کودکان آواره را در دشت می نهد قدم بر هامون در میان دلها میزند گَشت ؟ چه کسی می ریزد اشک بر ضجه های مهتاب در شب می کِشد از عمق جان فریاد می کَند قفل سکوت از لب چه کسی می کُند نوازش دست, ...ادامه مطلب

  • چه بنویسم :

  • چه بنویسم از شب بی ستاره از آتشی که میزند ، بر جان شراره چه بنویسم از جنگلی که میشود خشک از نفسی که افتاده بر شماره می ریزد اشک ، از گونه آرام نمی شود شب ، به دست سحر رام می رود فرو چه آسان خنجر به دل چه بنویسم ، از دستی که ندارد مرام ؟ بر می خیزد از گلویِ گُل فریاد نمی آید چرا آزادی دیگر به یاد ؟ کشیده جلاد دشنه ، میزند به رگ چه بنویسم تا نسوزد عشق ، همه از بنیاد ؟ بس کن ، تلخ است کامم از شوکران نمی افتد دل ، هرگز به دست دلبران خونِ بِرکه دیگر نمی آید به جوش چه بنویسم از نی ، از نالۀ چوب خیزران ؟ چه بنویسم بر برگهای کتاب تاریخ از چکشهائی که می خورند بر فرق میخ چه بنویسم از دل تنگی ، از اشک از فریادهائی که نمی کَنَند ، بنیانها را از بیخ ؟ ------------------------------------------------ با تقدیم احترام ، بردیا امین افشار, ...ادامه مطلب

  • داستان زندگی :

  • می بارد از آسمان ، هر شب ستاره زمین می سوزد ، در آتشِ بمب و طیاره نشسته بر تخت ، دادار آسمان می نگرد بر زخمها ، بر دلهای پاره نمی روید گندم در دشت کشیده خاک ، رنگ زرد بر رخساره اشرف مخلوقات ، از ازل بوده پَست می کُند زخمی ، عشق را با تفنگ و قداره از همان دم که کُشت ، هابیل را قابیل خون می چکد ، بر کام کودکان در گهواره می کِشد لهیب ، آتشِ خشم از دل نمی کند ترحم ، بر بزرگ و طفل شیرخواره چنین گشت دنیا ، آغاز و شد بزرگ گروهی هستند پیاده ، عده ای عزیز و سواره قدرتمندانِ ستمگر نشسته اند بر فرش می بارد خون ، به جای عطر از فواره این است قصۀ تلخ انسان داستان زندگی ، در مردابی بد قواره خشک شدن گلها در گلدان روایت مرگ ، از سده تا هزاره -------------------------------------------- با تقدیم احترام ، بردیا امین افشار, ...ادامه مطلب

  • چه بهائی دارد ؟

  • چه صفائی دارد ؟ آنجا که قدح هست می رقصند شکوفه ها در بر هم آنجا که میشود عسل ، انباشته بر روی هم چه نوائی دارد ؟ آنجا که بلبل هست در مردابهایش فلوت می زنند آنجا که با ابریشم ، جامه می تنند چه هوائی دارد ؟ آن جا که هستی تو خرم و شاداب می شکفد گل سرخ آنجا که نمی گیرد خورشید ، از روی ماه ، رُخ چه بهائی دارد ؟ آنجا که نمی ریزد خون نمی شکند درب خانه ای آنجا که نمی کشد سفیر ، صدای گلوله ای --------------------------------------------- با تقدیم احترام ، بردیا امین افشار, ...ادامه مطلب

  • چه شد :

  • ساز چه شد می گرید زخمه در گیتار غنچه چه شد نای چه شد بهار کجاست سرد است دست زمستان باغچه چه شد پای چه شد فریاد نمی کشد باران بر مزار خاک کوچه چه شد های چه شد شکسته تُنگ جان می دهد ماهی بر زمین طاقچه چه شد جای چه شد --------------------------------, ...ادامه مطلب

  • چه کرده است

  • می بالد به خود گر چه در ورقهای تاریخ ، اما چه کرده است مگر ، با خود و با دنیا ، دستهای خونین این تمدن خسته ؟,خوارزمی چه اختراعاتی کرده است ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها