برای نوشتن
نمی شوند قطار ، دیگر واژه ها
وقت حملۀ کفتار هاست
نمی چکند چرا ، ماشه ها
هوا ، هوای گریستن است
سرخ تراند از پیش ، اینک لاله ها
ساقی مست است و نمی داند
می ریزد خون به درون پیاله ها
دل رمیده و اشک ، گشته آواره
سرد است ، تنور عشق در خانه ها
همهمه هاست ، از ذلتی که در راه است
باران نمی بارد ، ابر میگیرد بهانه ها
زمین خشکیده از غم
نمی روید از دلِ خاک ، جوانه ها
آسمان گشته خالی تر از پیش
نمی شود گسترده در ، کرانه ها
فلک اینک مشغول چه کاریست ؟
نمی گیرد چرا ، سراغی از ستاره ها
و شاید می سازد زمینی دیگر
که نمی بیند اشک را ، در نگاره ها
گندیده این مرداب پیر
نیست در بسترش ، از طغیان نشانه ها
گلها همه پژمرده اند
پر نمی کشند در هوایش ، پروانه ها
دل بستیم به هدایت مرد چوپان
گفتیم و سرودیم از اقتدارش فسانه ها
اینک او نیست و مانده ایم تنها
با قیل و قال زندگی در ، ویرانه ها
--------------------------------------------
با تقدیم احترام ، بردیا امین افشار
دل و قلم...برچسب : نویسنده : flovedelvagalamcomf بازدید : 160