تو و من :

ساخت وبلاگ

تو کشیدی عکسم را در سایه

تو نوشتی بر سطح مرداب ، نامم را

خار رویاندی به زیر پایم در جاده

نگذاشتی کنم آباد ، بامم را

من نه آن کوهم ، استوار در جنگل

که شوم خانه برای یک طوفان

و نه چشمه ای جوشیده از زمین

که کنم تشنگییت را درمان

من همان آهم ، که بر میکشی

به هنگام بغض از گلویت

عطر لاله های خیس در صحرا

که نمی وزند ، دیگر به سویت

من نه آن بادبانم که رقصان است در باد

و نه آن شاهین که می رسد به خورشید

من نه آن غروبم که می گریاند دشت را

و نه آن تختی که نشست بر آن جمشید

من فقط رهگذری دل خونم

رهگذری که میخورد از دست تو سیلی

قطره ای ناچیز در کف دریا

که گم گشته در رنگ ، در چرک نیلی

نَفَسم میشمرد ثانیه هایت را

به رخم نیست رنگهای زیبای یک طاووس

خُشکم مکن در تابش سوزان خورشیدت

ول کن و بگذر ، بگذر از من و بگذر از این کابوس

------------------------------------------------

با تقدیم احترام ، بردیا امین افشار

دل و قلم...
ما را در سایت دل و قلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flovedelvagalamcomf بازدید : 173 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت: 14:13