می خواهم :

ساخت وبلاگ

می خواهم تا سحر راه روم

ببینم گل خورشید را که می روید

می دود تا دوردستهای جنگل

قلبهای یخ زده را می جوید

می خواهم ذوب کند یخ را از برکه

برکشد شمشیری از ستیغ نور

فرود آورد بر دل ناپاک سیاه

روشن شود در دره ها ، در راههای دور

میخواهم کاری کند بس بزرگ

بسوزاند هر چه که از ظلم ساخته پایه ای

تا جهان گردد صاف و ایمن

تا در پستوها دیگر نباشد سایه ای

میخواهم تا حرف زنم با ابر

تا بباراند بر تن خشک صحرا باران

دهد آب بر چکاوک تشنه

نهد مرحم بر قلب محزون یاران

می خواهم که بِکارم گُل

در هرآنجا که پر از خار است

برکشم دیواری از گُل سرخ

بر پرچینی که رنگش تار است

می خواهم که بریزم اشک

بر آنان که سوختند و رفتند

بروبم بغض را از دل

نگذارم که درختهای سرو براُفتند

می خواهم اما نمیشود

نیست جهان برای من یک دلدار

می خواهم اما نمیشود

لحظه هایم همه از تو سرشار

-----------------------------------------

با تقدیم احترام ، بردیا امین افشار

دل و قلم...
ما را در سایت دل و قلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flovedelvagalamcomf بازدید : 153 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت: 14:13