می سرایم ، نه برای یک دل تنها
نه برای باران ، که ببارد بر خاک
می سرایم ، نه برای آن دو چشم سیاه
نه برای مرداب ، که شود روزی پاک
می سرایم ، نه برای قطرۀ اشک
نه برای تو ، که خوانی و گردی شاد
می سرایم ، نه برای پائی خسته
نه برای عشقی که رفته است از یاد
می سرایم ، نه برای ماهی در آب
نه برای بومی که میکِشند ، بر تنش نقاشی
می سرایم نه برای درختی که میخشکد در باغ
نه برای دیوار پیر ، که میچینند بر رُخش کاشی
می سرایم که بگویم هستم
در کنجی خلوت ، در پستوی یک دیوار
که بگویم گشته ام خسته
دیگر نه میکارم گُل ، دیگر نه میکارم خار
می سرایم که کنم آشفته
خواب شیرین فلک را
که برخیزد ، که کند تدبیر
ظلم بی حد مَلَک را
می سرایم که گفته باشم با تو
از ماتم رودخانه ، که میریزد بر مرداب
که بگویم خشک است کامم
کو باران ، کجاست قطره های آب
--------------------------------------------------
با تقدیم احترام ، بردیا امین افشار
دل و قلم...برچسب : نویسنده : flovedelvagalamcomf بازدید : 164