دل و قلم

متن مرتبط با «زمین» در سایت دل و قلم نوشته شده است

زمین :

  • می سازد

  • می سازد ، سازه هایش را ، به ارتفاع قرنها سکوت ، خاکش ، خاکستر هیروشیما ، آبش ، خون آفریقاست . می رقصد ، بر سر نعش مُردارها ، تمدنی که گورستانش ، از دیروز ، تا فرداست .,میسازد و باز بر زمین,ایران جنگنده می سازد,پتسی کشتی می سازد ...ادامه مطلب

  • زمین

  • زندگی میگذرد اما ز چه روی ساکن است زمان بر نمی گیرم به دست دیگر نه شمشیر ، دیگر نه کمان نیست اسکندری تا مردانه کُشد مردان را کجاست کاوه که بوسد عاشقانه خاک میدان را همه جا گسترده سایه جغدِ شومِ رنگ و تزویر ز چه روی گَردَم آرام در کدام نقش ، در کدام تصویر رودها روانند گرچه نمیریزند دیگر به دریا مردمان می خوابند نه اما ، در شیرینیِ یک رویا کودکان می غلطند در میان خاک ، بر فرشِ کوچه از آسمان می بارد آتش می دوند ، نه برای خرید آلوچه مادران میریزند اشک افسوس که کفن ، ندارد جیب نمی شود در آن گذاشت گردو نمی شود کودکان را ، داد فریب چه کسی به فریاد می رسد چه شده ؟ بگو ای زمین تو را گشته ای اینچنین آزرده از من ، شاید از او ، شاید از ما کاش می شد گریخت از مرزی که در آن ، حاکم اند سایه ها کاش می شد ساخت سرزمینی را که در آن ، سست نباشند پایه ها کاش می رسید بهاری سرخوش می ریخت گل به پای دلها ، عاشقانه می نوشت قصه هائی نو از شیرین و از فرهادی دیگر ، فسانه ------------------------------------------ با تقدیم احترام ، بردیا امین افشار,زمین,زمین ناهموار,زمین لرزه ...ادامه مطلب

  • آسمان و زمین

  • تا بوده و هست ، جهان این چنین ، می چرخد آسمان و ، می میرد زمین,آسمان و زمین,آسمان و زمین در قرآن,آسمان و زمین در عزا شد,آسمان و زمین فیلم,خالق آسمان زمین و این جهان,خلقت آسمان و زمین در قرآن,آفرینش آسمان و زمین,آفرینش آسمان و زمین در قرآن,خلقت آسمان و زمین,شعر آسمان و زمین ...ادامه مطلب

  • آسمان :

  • باز می چیند دلم از چشمانت افسوس و حرمان و غم و عصیان را باز برمی کشی آهی و ، می گریی بغضت میکند خشک ، رود روان را آخر ز چه روی است تو را این حال و آن دل بد ، که می کند فغان چیست راز دل دلِ این قاصدک پیر که نمی دهد برایت خبری خوش به ارمغان نه نسیم را لطف است با تو نه می آکند دیده گانت را سراب یاران همگی ز مستی در خواب اند نیست ساغری که دهدت ، پیمانه ای شراب زندگی برای تو در او بود با او لحظه هایت ، می شد به رنگ گلهای بهار خورشیدی بود که میدرخشید در تن گل های سرخ ، در زمزمۀ جویبار فلک شکست شوق پروازت را در پس ابر رعد غرید و برق ، سینه اش را کرد نشان قلبت نمی تپید ،,آسمان هفتم,آسمان هم زمین میخورد,آسمان شب,آسمان آبی,آسمان زرد کم عمق,آسمان مجازی,آسمان ایر,آسمان محبوب,آسمان پرستاره,آسمان هفتم اصفهان ...ادامه مطلب

  • تاریکی

  • تاریکی ، نه تاجیست که بر سر می نهندش ، و نه نگینی زیباست که بر مخمل تاجی می درخشد ، تاریکی هر آن آرزوئیست که تمدن ما نشان میدهد و در آوار خود دفن می سازدش,تاریکی,تاریکی شب,تاریکی سه روزه زمین,تاریکی زمین,تاریکی 3 روزه زمین,تاریکی عشق,تاریکی مطلق,تاریکی چیست,تاریکی در خواب,تاریکی چشم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها