دل و قلم

متن مرتبط با «برگ بو» در سایت دل و قلم نوشته شده است

بوی خزان :

  • برگهای خشک :

  • بودن ها :

  • درد بودور :

  • برگ و بهار :

  • برگ و پائیز :

  • کابوس :

  • پشت این تپۀ خشک جاریست شادمان ، رودی می کند سیراب آلاله ها را می طراود از لبش ، سرودی گشته است مست از زلالی رود بوتۀ خار می کند چکاوک سکوت به حرمت صدای آبشار هر چه هست نزدیک نیست سراب است این ، رود , ...ادامه مطلب

  • بوته تاک :

  • گر چه افکندی بر زمینم و میشوم خاک ، می روید بحر مستی از تنم بوتۀ تاک می کنم همه دریا را از قطره های اشک ، پاک می نویسم بر ابر ، از طلوع ، از خورشیدِ بی باک ---------------------------------------- با تقدیم احترام ، بردیا امین افشار, ...ادامه مطلب

  • برگ :

  • می پراکند ، باد برگ ها را می نشست بر رخسار بهار ، رنگ زرد برگی می رقصید ، فارغ از خزان برگی که داشت بر دل ، موج درد نمی بست دمی ، چشم را بر دنیا می خواست ببیند ، بازی پائیز را با رنگ در تیک تاک عقربه های ساعت در رقص موزون یک آونگ مشت طبیعت ، می خورد بر زمین نداشت هیچ قصدی ، جز کشتن عشق دیده نمی شد در زندگی به پایان رسیده بود گوئی ، وقت رُستن از افق ، می وزید بوی زمستان ابرهای تیره ، می خزیدند آرام تا بر کشند رنگی ز خاکستر بر دل هائی که گشته بودند ، رام گم میگشت در سرما امید ، عشق و حرارت فصلی که رو در رو بود آکنده میگشت از سختی ، از مرارت برگ همچنان میرقصید در,برگ بو,برگ ریزان,برگ موزیک,برگ پاییزی,برگ خزان,برگ سبز,برگ چغندر,برگ سنا,برگ مو,برگ به انگلیسی ...ادامه مطلب

  • خود بودن

  • از خود بودن که گذشته ام ؛ تو چنان نقشم کن ، که خواهی,خود بودن,خود بودن چیست,خودخواه بودن,حیران خود بودن,عاشق خود بودن,خود رای بودن,هنر خود بودن,شهامت خود بودن,خود واقعی بودن,تو خود بودن ...ادامه مطلب

  • گلبرگ

  • نتوان دوخت به ظلم ، نقشی ز عشق ، بر گلبرگهای گل سرخ,گلبرگ,گلبرگ غربی,گلبرگ شعبانی,گلبرگ باشی,گلبرگ به انگلیسی,گلبرگ بهاران,گلبرگ سیر,گلبرگ راز سنبل مشکین ...ادامه مطلب

  • من تو را بوسیده ام :

  • من تو را دیده ام بسیار پیشترها در آن ایام خون آلود از پشت آن دیوارها من تو را بوئیده ام در حریم کاخ باد بر سریر خاک پاک از میان گندآب ها من تو را شنیده ام در میان چک چک شمشیر همصدای غرش شیران از فضای زندان ها من تو را لمس کرده ام در زبری خام کفن بر نرمی دستان باز از لرزش اندام ها من تو را حس کرده ام وقت فریاد رهائی زیر آن دار مجازات از زبان سردارها من تو را بوسیده ام وقت جدائی از عزیزان با گامهای بی بازگشت از میدان پیکارها ------------------------------------ با تقدیم احترام : بردیا امین افشار ,من تو را دوست دارم,من تو را آسان نیاوردم بدست,من تو را تا بیکرانها,من تو را همچون اهورا,من تو را همچون پرستو,من تو را چشم در راهم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها