دل و قلم

متن مرتبط با «فغان از زیرکی» در سایت دل و قلم نوشته شده است

باز :

  • باید از گفتن گفت :

  • یاز :

  • مجازات :

  • بعد از من :

  • ناز :

  • پس باید داد کلیدهای آسمان را ، که قفلهای زمین ، نمی گردند با آن باز در بستر جنگل می لولند برگهای خشک نگه نمی دارد در دل نسیم دیگر راز قهر کرده اند گوئی دل و دلبر از هم می ریزد اشک از چشمان غمبار ساز, ...ادامه مطلب

  • آغاز :

  • بر سر دو راهی پیچید در آسمان صدای یک آواز در نتهایش می وزید ترنم ناب عشق چون عطری دلنواز جادوئی بود خرامان می ریخت می در پیاله می داد ، به نوشیدن جواز برکشیدم پَر از زمین آسمان تالارِ رقص بود آکنده بودم ازاو ، از رقصِ پرواز نمی نگریست چشمانش بر چشمانم مبهوت سایه ها بود نمی آمد به سوی من ، به پیش, ...ادامه مطلب

  • می سازد

  • می سازد ، سازه هایش را ، به ارتفاع قرنها سکوت ، خاکش ، خاکستر هیروشیما ، آبش ، خون آفریقاست . می رقصد ، بر سر نعش مُردارها ، تمدنی که گورستانش ، از دیروز ، تا فرداست .,میسازد و باز بر زمین,ایران جنگنده می سازد,پتسی کشتی می سازد ...ادامه مطلب

  • راز فریاد :

  • می بارید آخرین برف زمستان نداشت برف بر رخسارش ردی از پائی گوئی که نگذاشته بود هرگز ، بر جاده قدم در زیر درختان سرو ، خالی بود ، جائی نه زمین دیگر یادی از او داشت نه میگریست در فراغش ، آسمان خاطره ای بود بخار شده فارغ از هست ها ، فارغ از رگهای زمان می بوئید عطر شقایق را در زمین خیس می شنید آواز آب را از دهان گرم جویبار می چشید طعم غربت را از لب خشک صحرا می دید ابرهای سهمگین را از پس غبار او زنده بود اما داشت گلایه از زندگی ننهاده بود ابلیس مرگ نعشش را در تابوت آکنده بود فضایش از حرمان ، از عصیان برنمی کشید فریاد ، بود میهمان عالم سکوت کدامین ماه بود روان ، کدامین سال می گشت عیان می جرخید و می جرخید همچنان زمین فارغ از اوضاع انسان غافل از چشمهائی که نشسته اند ، اینک به کمین چشمهایش ، خسته از دیدن دوخته میگشتند در تارهای یک مجاز در لب و پای و دستهایش ، نبود شوری نمی توانست برخیزد ، کند جنگی را آغاز او می دانست اینک راز فریاد را می فهمید در گرداب ، در همهمۀ سقوط می توان خندید ، می توان گریست می توان بر کشید ، فریادی از سکوت ---------------------------------------------------- با تقدی,راز فریاد بهجت ...ادامه مطلب

  • پر پرواز

  • آموختم که پرواز ، آموختنی نیست ، گر پَرِ پروازت نباشد ، آسمان خالیست,پر پرواز,پر پرواز شادمهر,پر پرواز ندارم اما,پر پرواز متن,پر پرواز ندارم,پر پرواز فیلم کامل,پر پرواز شادمهر دانلود,پر پرواز گروه آریان,پر پرواز منو ازم نگیر,پر پرواز کیش ...ادامه مطلب

  • فغان :

  • فغان میکنم در خلوت تاریک اطاقم می لرزم دمی به یاد آنچه که بودم خسته ام از دیدار شفق خسته ام از طنین بستۀ صدایم دیدگانم می چرخند بر زوایای اطاق می نشیند آهی ز بغض بر کام و بر گلویم دیریست که گم گشته ام دیریست که در این خانۀ بیگانه غریبم ----------------------------------------------- با تقدیم احترام ، بردیا امین افشار,فغان که سرگذشت ما,فغان کاین لولیان,فغان ز جغد جنگ,فغان از این عشق,فغان از زیرکی,فغان بلبل سراج,فغان از فغانی,فغان پیپر,فغان بلبل,فغان ز بی دستی ...ادامه مطلب

  • پرواز

  • شاید که به پرواز آوَرَد نسیم ، سکوت نوشته هایم را ، روزی,پرواز همای,پرواز,پرواز چارتر,پرواز ماهان,پرواز تهران مشهد,پرواز خارجی,پروازهای ورودی فرودگاه امام,پرواز روح,پروازهای خروجی مهرآباد,پرواز چارتر چیست ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها